کلمه :
مجتبی واحدی، سردبیر آفتاب یزد پس از آنكه نزدیك به نه سال در این روزنامه فعالیت میكرد و در پایان كار خود سردبیری این روزنامه را برعهده داشت، در آخرین سرمقالهاش در این روزنامه ضمن انتقاد از گفتههای معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد، از سمت و كار خود كنارهگیری كرد.
مجتبی واحدی در گفتوگویی با رادیو فردا در مورد سرمقاله آخرین خود میگوید:
من اعتقاد دارم هر كسی باید جایی كار كند كه اثرگذار بوده و مجموع دستاوردهای مثبت فرد از تبعات منفی حضورش بیشتر باشد. باید به صراحت بگویم كه ممكن است یك سری اعتقادات شخصی داشته باشم كه در سرمقاله خود هم به آن اشاره كردهام، ولی كاملاً به ضوابطی كه در ایران برای روزنامه نگاری وجود دارد ملتزم بودهام، اگر چه به برخی از آنها اعتقاد نداشتم و تعجب می كنم تا این حد التزام را هم تحمل نمی كنند. به نظر میرسد تصمیم گرفتهاند این حد غیرقابل قبول آزادی هم در مطبوعات ایران كاهش پیدا كند.
من برای خودم و خوانندگان روزنامه كیفیتی قایل هستم و تصورم بر این است كه ادامه این روند هم اهانت به من بود و هم اهانت به خوانندگان روزنامه.
دلیل دوم این كه اگر چه ما معتقد هستیم رزق و روزی مردم را خدا میرساند، ولی مراكز موجود وسیله ای هستند برای رزق مردم و ۴۰ تا ۵۰ نفر به طور مستقیم و افراد بیشتری به صورت غیر مستقیم به واسطه «آفتاب یزد» معیشت خود را تامین میكردند. من یقین داشتم كه بعد از حرف های ...كه آقای رامین در تلویزیون گفت ادامه حضور من در روزنامه به معنی فشار بر آن و حتی تعطیلی روزنامه بود، بنابراین تصمیم گرفتم نه حد نوشتههای خودم را از این پایینتر بیاورم و نه عامل فشار بر همكاران «آفتاب یزد» شوم.
آقای واحدی! شما در نامه ای با عنوان «سپاس و بدرود» در آفتاب یزد به سخنان آقای رامین، معاون جدیدالورود مطبوعاتی وزارت ارشاد، اشاره كردهاید كه در یك گفتوگوی تلویزیونی اتهاماتی را متوجه شما كرده است. درباره این اتهامات توضیح داده و به آنها پاسخ دهید.
آقای رامین گفته است سردبیر روزنامه در لندن نشسته و آن چه رادیو بیبیسی، صدای آمریكا، رادیو اسراییل و محافل صهیونیستی میخواهند هر روز مو به مو در روزنامه اش پیاده می كند. البته من اعتقاد دارم اكنون بزرگترین خدمتگزار اسراییل در ایران ... و رئیس او آقای....هستند.
اگر غیرت كاری و مسئولیتی وجود داشته باشد، تمام مسئولان امنیتی و قضایی یا باید در پیشگاه ملت عذرخواهی كنند و استعفا دهند یا از خود دفاع كنند، چون معنی حرف آقای رامین این است كه من هفت ماه حرف های صهیونیستها را هر روز در روزنامهام می نوشتم و هیچكس به جز ... چون آقای رامین متوجه نشده و این مسئله برای سیستم اطلاعاتی كشور باعث سرشكستگی است.
آقای واحدی! درقسمتی از نامه خود به بررسی سوابق آقازاده بیست و چند ساله ای اشاره كرده اید كه در آلمان با رانت پدر مدیریت یكی از شركت های بزرگ ایران را برعهده دارد دراین باره بیشتر توضیح دهید.
منظور آقای یاسین رامین است كه پدر او محمدعلی رامین، معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد است. یاسین رامین مدیر یكی از شركهای بزرگ ایرانی در آلمان است. آقایان بروند در مورد سوابق او تحقیق كنند كه چطور مدیر چنین شركتی شده و ارتباط تحصیلات او با سمتی كه دارد چیست.
اگر قرار باشد كسی در خارج از كشور مدیر یك شركت شود باید سابقه و مطالعات قوی در این زمینه داشته باشد، چون هم اموال دولت و ملت ایران در اختیار آن فرد است و هم نوع مدیریت فرد به حیثیت اداری كشور ارتباط دارد. انتصاب این فرد به جز استفاده از رانت پدر هیچ توجیه دیگری ندارد.
در مورد تغییر نام خلیج فارس كه در نامه خود به آن اشاره كرده اید توضیح دهید.
آقای رامین در سال ۸۳ مصاحبه ای با خبرگزاری ایسنا داشت كه به خاطر غیرت مدیر عامل ایسنا -كه هم اكنون توسط وطن فروشانی چون آقای رامین متهم به جاسوسی میشود- چند دقیقه بیشتر روی سایت ایسنا نبود.
من همان موقع از آقای فاتح، مدیر عامل ایسنا، شنیدم كه آقای رامین برای رفع اختلافات پیشنهاد داده بود كه نام خلیج فارس به «خلیج مسلمانان» تغییر یابد. من خودم یك مسلمان كاملاً مقید هستم اما این كه كسی برای تظاهر به مسلمانی اسم خلیج مسلمانان را به جای خلیج فارس پیشنهاد كند، ....است نه غیرت مسلمانی.
عملكرد «آفتاب یزد» تا روزی كه من با آن همكاری داشتم در پیش چشم مسئولان كشور قرار دارد. ما یك گروه سیاسی نبودیم بلكه روزنامهای بودیم كه خروجی آن هر روز در معرض دید نهادهای رسمی كشور و مردم بوده پس نمی توانستیم كار مخفی انجام دهیم.
آقای واحدی! این اولین گفتوگوی شما با یك رسانه خارج از كشور است؟
تقریباً می توان گفت بله. من تا به حال فكر می كردم چون یك رسانه رسمی در كشور دارم و بر اساس چارچوبهای داخل كشور كار میكنم، نیازی نیست كه با رسانههایی صحبت كنم كه در داخل نسبت به آنها حساسیت وجود دارد اگر چه این حساسیت ها را هم قبول ندارم، ولی به خاطر التزام به چارچوبها این مسئله را رعایت میكردم اما اكنون آقای رامین به عنوان بازوی رسانه ای آقای احمدی نژاد این مجوز را به من داد.
من از سن ۱۵ سالگی كار سیاسی می كردم و اكنون ۴۵ ساله هستم، یعنی از سال های اول و دوم انقلاب كار سیاسی كرده ام و قبل از انقلاب هم خانواده ام سیاسی بودند، بنابراین از آدمی مانند من كسی توقع ندارد یكباره سیاست را كنار بگذارد و بعد از۱۰ سال هر روز تحلیل نوشتن در روزنامه همه چیز را یكباره تعطیل كند. آقایان با این كار خود به من مجوز دادند از رسانه های خارج از كشور برای بیان حرف هایم استفاده كنم.
توصیه من این است قوه عاقله ای كه در كشور وجود دارد در سپردن اختیار شش دانگ كل كشور به گروه احمدی نژاد تجدید نظر كند چون در آینده معلوم خواهد شد كه اینها چه صدماتی به كشور وارد كرده اند. من نه با كسی دشمنی دارم و نه شیفتگی، بلكه عملكرد را می بینم.
البته اینجا باید توضیح دهم كه چگونه میشود روزنامه ای در خارج از كشور اداره شود چون ممكن است برای بعضیها جای ابهام باشد. روزنامه در كشور محل ارتزاق نیست و من كار تجاری انجام میدادم كه مخفی نیست، چهارسال پیش هم مدتی در دبی زندگی می كردم و كار روزنامه را هم ادراه می كردم و هفته ای دو روز به تهران رفته و بازمیگشتم، ولی اكنون به خاطر شرایط بعد از انتخابات از كشور خارج شدم و بعد از حرف های آقای رامین برگشتن من به ایران خودكشی است.
ولی این مسئله برای روزنامه مشكلی نداشت، چون من از طریق یك لپ تاپ، اسكنر، پرینتر و همچنین ایمیل و اسكایپ و غیره روزنامه را اداره میكردم درست به همان نحوی كه روزی ۱۰ تا ۱۲ ساعت در دفتر كارم در روزنامه حضور داشتم و آن را خط به خط كنترل می كردم و بعد مطالب به طور مستقیم دست مدیر مسئول میرسید و او هم نظر نهایی را می داد و روزنامه چاپ میشد. پس حرف آقایان فقط یك بهانه است.
بیش از یك سال پیش آقای جوانفكر، مشاور رئیس جمهوری، با من تماس گرفت و گفت از جان رئیس جمهور چه میخواهید؟ به او گفتم مگر من چه كرده ام؟ گفت روزی هست كه علیه آقای احمدی نژاد چیزی ننویسید؟ گفتم اگر دروغی نوشتهام به من بگویید.
من از آقای جوانفكر پرسیدم مشكل سرمقالههای من چیست؟ ایشان جواب داد یعنی آقای احمدی نژاد هیچ خوبی ندارد؟ گفتم حتماً خوبی دارد. گفت چرا شما این را نمینویسید؟ گفتم هرگاه رادیو تلویزیون یك ایراد آقای احمدی نژاد را گفت، من صبح فردای آن روز ۱۰۰ تا خوبی از آقای احمدی نژاد درصفحه اول روزنامه مینویسم. نمیشود كه بزرگترین رسانه كشور تمام ضعفهای دولت را بپوشاند و خوبیهای نداشته را بزرگ كند از من هم توقع داشته باشید به جای انتقاد خوبی بنویسم.
گروه آقای احمدی نژاد میگویند علیه خدا و پیغمبر خدا و اسلام صحبت كن اما علیه احمدی نژاد حرفی نزن. حرفهای اخیر آقای مشایی علیه تمام پیامبران است، ولی آب از آب دركشور تكان نخورد، نه رگ های گردن آقای احمدی نژاد برجسته شد نه دل آقای رامین برای اسلام و انقلاب سوخت.
آنها میگویند هر چه میخواهید در روزنامهها بنویسید و در آموزش و پرورش العیاذ بالله پیامبر را با خروس تشبیه كنید، ولی علیه احمدی نژاد چیزی ننویسید.
------------------
تاریخ انتشار خبر:26 دی 88
0 نظرشما در مورد این خبر چیست؟:
ارسال یک نظر